تو به من خندیدی، و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچۀ همسایه، سیب را دزدیدم
باغبان از پی ِمن تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من ، آرام آرام
خش خش گام تو، تکرار کنان، می دهد آزارم000
نظرات شما عزیزان:
|