❤❤مرگ را باور کردم زمانی که❤❤
در پستوی خاطراتم جایی برای زیستن پیدا نکردم
وقتی که خواستم نباشم او خواست بمانم
و حتی کلمه ای نگفت که چرا راضی به نبودم نیست
همچنان حیرانم
حیران لحظاتی که سالهاست به نام من است و از آن من نیست
کاش این نقطه کور در سرنوشتم نمایان میشد
نقطه ای که هر روز به آخر خط نزدیک میشود و خوب میدانم این بار سر خطی ندارد
نظرات شما عزیزان:
ناصر 
ساعت2:12---21 خرداد 1390
سلام وب قشنگی داری ممنون میشم به منم سری بزنی
من لینگتان کردم
|